فرش، یکی از شاخههای مهم و پرافتخار هنرهای دستی ایران است که با داشتن تاریخچهای فراگیر، تنوع گسترده و الگوهای زیبایی نمادین، جایگاه ویژهای در هنر ایرانی دارد. این هنر بینظیر بخشی از رویش فرهنگی این سرزمین بوده و به عنوان یکی از موارد لازم و اساسی در زندگی روزمره مردم از دیرباز تاکنون مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا، ما به بررسی تاریخچه فرش در ایران باستان، از ریشههای دوران باستان تا ارتقای آن به هنری بیبرابر و محبوب در سراسر جهان، میپردازیم.
اولین فرشهای شناخته شده دنیا، که به زمان حدود ۵۵۰ قبل از میلاد میرسد، در ایران باستان یافت شده است. این فرشها به عنوان “فرش پازیریک” مشهور هستند و در تپههای شرقی زاگروس کشف شدهاند.
این فرشها از جنس پشم و پشم بره ساخته شدهاند و الگوهای هندسی ساده یا نمادها و حیوانات را نشان میدهند. از جمله الگوهای یافت شده میتوان به حیوانات حفاری، شاهین و نمادها و الگوهای هندسی اشاره کرد.
این فرشها نشان از استفاده قدیمی ایرانیان از هنر بافت فرش را در آینه چیدن و تزیینات داخلی منازل دارند. این هنری که از زمانهای قدیمی در ایران وجود داشته و نشانه از توانایی هنرمندانه و حرفهای مردم ایرانی در این زمینه دارد.
بنابراین، میتوان ادعا کرد که اولین فرشهای شناخته شده دنیا، بازتابی از هنر و فرهنگ باستانی ایرانیان بوده و نمونههای آنها موجودترین شواهدی از تاریخچه بافت فرش در ایران و شمال غربی آن میباشند.
در دوران هخامنشیان، که میانهٔ این سلسله هخامنشیان و هرمزیان (331 پیش از میلاد) از آن شروع میشود، فرش و تابلوفرشها به عنوان پوششهای حیاطی گرانقیمت به کار میرفتند. این فرشها که اغلب از جنس پشم بودند، الگوهای پرداخت و رنگ بندیهای متنوع و زیبا داشتند و اهمیت ویژهای در فرهنگ و هنر هخامنشیان داشتند.
تابلوفرشهای هخامنشی با ترکیبات هنری زیبایی چشمگیری داشتند و الگوهای آنها ممکن است شامل فانوسها، حیوانات، گلها و الگوهای هندسی مختلف بوده باشد. این الگوها ممکن است نیز نمایانگر موقعیت اجتماعی یا مذهبی خاصی از استفاده کنندگان بوده باشد. این نوع فرشها نشان از زندگی زیبا و پررونق مردم هخامنشیان داشته و به عنوان یک عنصر هنری و فرهنگی مهم شناخته میشده اند.
استفاده از فرشها و تابلوفرشها در دیوارهای معبدها و سرایهای هخامنشی نشان از اهمیت بزرگ این هنر در زندگی روزمره و محرمانه مردم در آن دوران دارد. این فرشها همچنین نشان دهنده توانایی فنی و هنری بسیار بالای هنرمندان هخامنشی است که با استفاده از رنگهای طبیعی و نخهای دستبافته، آثاری بینظیر ایجاد میکردند.
در مجموع، فرش در دوران هخامنشیان نه تنها به عنوان یک محصول پوشاک و تزییناتی بود، بلکه به عنوان نمادی از زیبایی، هنر و فرهنگ ایران باستان به شمار میرفت و نقش مهمی در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم داشت.
فرش ایرانی از دیرباز به عنوان نمادی از هنر، دستاورد فرهنگی و صنعتی، از نظر بصیرت، شکوه و استعداد آفرینش نژاد ایرانی است. نخستین فرشهایی که به دستور و سفارش پادشاهان و اشرافیان ایران ساخته شده بودند، بر اساس برنامهریزیهای انحصاری، احترافی و متخصصانه ارائه شد. دستبافت مهارتی بود که ریشهها و الگوهای آن، از جمله استفاده از رنگینههای گیاهی از شاخه و برگ درختان، بازی هنری دستانداز و قافیههای صوتی هنری در قالب خط و نقشه های بدست داد نهفتهاست. فرشهای باستانی ایران با نقشههای هنریِ رازآلود و چشمگیر با استفاده از رنگهای طبیعی و الگوهای منحصر به فرد که الهام گرفته از طبیعت، دین و باورهای اجدادی بود، الهامبخش انرژیها و آثار تأثیرگذاری هستند که تا امروزه نقش بسیاری در هنر ایران اسلامی بازی کردهاند.
اما، طی امپراتوری صفویه (1501 تا 1736) تباهیهای زیادی روی دستبافت تابیده شد. در آن زمان، فرشهای با ارزش و برجسته، توسط اطاعات (مهاجمان) راه برده شد یا برای تحمیلات خارج از کشور صادر شد. به سپاهیان و هر کسی که به مناری معروف شود که فرشهای با ارزش یا فرش بافته شده را به غزه ارسال میکند، از طرف مردم ایران اطاعه شد و این امور از اعتبار کارهای این مردم برخوردار بود. طی دولت قاجار هنر دستبافت، به دلیل از دست رفتن فاکتورهای اقتصادی، اختصاصاتی برما شد و با مشکلات اداری و مالی روبرو شد که یک از اثرات توسعه ماشینآلات بیشتر مشهود و واضح شد.
در نهایت، دوران پهلوی نیز برما کننده و تحت تأثیر غرب بود اما به نوعی فرشهای دستبافت در این دوران، دوباره به زندگی بازگشت و روز همگان یاد شد. از این زمان به بعد، صنعت فرش و هنر دستبافت ایرانی، با بازگشت به ریشههای واقعی و تلاش های همهجانبه، به اوج خلقِ اثار هنری جدید و ماندگار تر رسید و محل خود را از دستان تباران تجسم خوامید. در این دوره بود که اولین قالیشویی ها در ایران ظاهر شدند و عملا نگهداری و تمیزکردن فرش به بزرگتر کردن صنایع مرتبط با قالی کمک کرد.
در نتیجه، فرش در ایران باستان به عنوان یکی از وجوه هنری مهم و سنتی توانسته است نقش بسزایی در ارتقای هنر و فرهنگ ایران اسلامی ایفا کند و بیگمان به عنوان یک ارث باستانی خردمندانه و بی نظیر محافظت و حفظ شده و برای نسلهای آینده ایرانیان ارزش پایداری خواهد داشت.